نماد سایت خبر روز

تولد گاندی

تولد گاندی

گاندی سال ۱۸۶۹ میلادی در چنین روزی در پوربندر، جایی در شمال غربی هند، نزدیک دریای عمان متولد شد.

 روزنامه اعتماد نوشت: «بسیار مذهبی بود. به خودش سخت می‌گرفت. به قول رومن رولان چشمانش آرام و کدر بود، کوتاه‌قد و  با بدنی نحیف و صورتی لاغر و گوش‌هایی بزرگ و «شب‌کلاهی سفید بر سر و جامه سفیدی از پارچه خشن در بر، پابرهنه، غذایش برنج است و میوه و به جز آب نمی‌آشامد. روی زمین می‌خوابد، کم می‌خوابد و دائم کار می‌کند و گویی جسمش به حساب نمی‌آید. در برخورد اول هیچ چیز در او جلب‌ توجه نمی‌کند مگر حالت صبری عظیم و عشقی بزرگ… به‌سادگی کودکان است و حتی با رقیبان خود نیز مهربان و مودب. صمیمیتی بی‌شائبه دارد. با فروتنی تمام به انتقاد از خود می‌پردازد و به قدری وسواسی است که شکاک به نظر می‌رسد و گویی با خود می‌گوید: من اشتباه کرده‌ام. هیچ سیاستی در کارش نیست و از این که دیگران را با نطق و خطابه تحت تاثیر قرار دهد، گریزان است یا بهتر بگویم اصلا به فکر نیست.»
مذهبی بود اما تعصبی به سنت‌های قدیمی نداشت. همه‌ چیز و حتی دینش را با دو محک عقل و وجدان می‌سنجید …
باور این بود که میان حقیقت و آزادی تضاد و تعارضی نیست و اگر هم باشد و او مجبور به انتخاب میان یکی از این دو شود، حتما حقیقت را انتخاب می‌کند. گاندی سال ۱۸۶۹ میلادی در چنین روزی در پوربندر، جایی در شمال غربی هند،  -نزدیک دریای عمان – متولد شد. پدر و پدربزرگش از رجال سرشناس آن منطقه بودند و با وجود تحمل رنج‌ها و دشواری‌های بسیار، زندگی بهتری نسبت به مردم عادی داشتند.
گاندی به مدرسه رفت و حتی برای تحصیل در دانشگاه راهی انگلیس شد و در مدرسه حقوق لندن اسم نوشت. وکیل شد و به هند برگشت اما فقط چند سال به حرفه اشتغال داشت، چون احساس می‌کرد مجبور است گاهی به نفع موکلانش حقیقت را تحریف یا پنهان کند. مدتی، نزدیک به دو دهه، در آفریقای جنوبی زندگی کرد و نخستین گام‌های جدی در مبارزه برای دنیای بهتر را در آنجا برداشت. تجربه کسب کرد، در مبارزه با ظلم و زشتی آبدیده شد و از اینها مهم‌تر این که در آفریقا بود که چهره واقعی اروپایی‌های به ظاهر متمدن را به چشم دید.
«این هندی والاگهر که در انگلستان با او به نحو شایسته‌ای رفتار شده بود و تا آن روز اروپاییان را دوست خود تلقی می‌کرد در معرض خشن‌ترین و ننگین‌ترین رسوایی‌ها واقع شد. از درِ مهمانخانه‌ها و قطارها بیرونش راندند، فحشش دادند، سیلی‌اش زدند و زیر لگدش انداختند.» اما ایمان او سست نشد و باورش به امکان نجات انسان‌ها خدشه برنداشت. نیز در همین دوران بود که به مبارزه بدون استفاده از خشونت فکر کرد و آن را بهترین روش برای تحقق اهدافش دید. بعد که به هند برگشت – و پس از جنگ اول جهانی – آن چه را در آفریقای جنوبی به کار بسته بود، بار دیگر در ساماندهی جمعیتی به مراتب بزرگ‌تر به کار بست «که سیصد میلیون انسان را برانگیخت و امپراتوری بریتانیا را به لرزه انداخت.»
منبع: ايسنا
خروج از نسخه موبایل