هر جایگزینی به غیر از برجام، راهحلی به مراتب پرهزینهتر است
استاد مطالعات خاوریانه دانشگاه کاتولیکا و مدیر طرح امنیت منطقهای دانشگاه اتحادیه اروپا گفت: اگرچه بحران اوکراین میتواند برای اروپا از توافق، نفع جدیدی را ایجاد کند اما لزوما این مساله برای آمریکاییها صدق نمیکند و آمریکاییها نفع مستقیمی از احصاء برجام در بحبوحه بحران اوکراین نمیبینند. بنابراین اختلاف ارزیابی بین اروپا و آمریکا خودش
استاد مطالعات خاوریانه دانشگاه کاتولیکا و مدیر طرح امنیت منطقهای دانشگاه اتحادیه اروپا گفت: اگرچه بحران اوکراین میتواند برای اروپا از توافق، نفع جدیدی را ایجاد کند اما لزوما این مساله برای آمریکاییها صدق نمیکند و آمریکاییها نفع مستقیمی از احصاء برجام در بحبوحه بحران اوکراین نمیبینند. بنابراین اختلاف ارزیابی بین اروپا و آمریکا خودش یک مساله برای ایران است.
عبدالرسول دیوسالار در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که تقریبا دو ماه از اعلام وقفه در مذاکرات وین میگذرد و در این مدت تنها یکبار شاهد سفر انریکه مورا به تهران و واشنگتن برای تبادل پیام بودیم که البته ایران میگوید این تبادل پیامها بصورت روتین انجام میشود؛ بصورت مشخص این وقفه طولانی چه تاثیری بر آینده برجام خواهد داشت، گفت: درخصوص بحث اول شما درمورد اینکه «این وقفه را چطور باید تحلیل کرد؟»، به اعتقاد من به هر ترتیب نفس این وقفه نشان میدهد که چالشهای جدی میان طرفین و فاصله میان طرفین در بعضی موضوعات همچنان وجود دارد. اگرچه این موضوعات لزوماً فنی نیستند اما میدانیم که برجام یک توافق سیاسی است و بنابراین اختلافات سیاسی همچنان وجود دارد. با این حال نکته کلیدی که به نظر من باید به آن توجه داشت این است که با وجود این وقفه ۲ ماهه، مذاکرات شکست نخورده و در حقیقت پایان مذاکرات اعلام نشده، این به معنای آن است که منافع دو طرف در دستیابی به برجام و موفقیت مذاکرات همچنان کاسه سنگینتری است و نسبت به احیاناً ابهاماتی که در این مسیر وجود دارد، دارای برتری است.
منافع استراتژیک طرفین در برجام آنقدر زیاد است که اعلام شکست را به تعویق بیندازد
وی افزود: بنابراین منافع استراتژیک طرفین آنقدر زیاد است که اعلام شکست یا پایان مذاکرات را به تعویق بیندازند و فرصت های جدیدی را برای طرفین ایجاد کند. این واقعیت را از سخنان اخیر جوزف بورل می توان فهمید که گفت شاید اعلام یک ضرب العجل برای دستیابی به توافق مقدور نباشد. دلیل اصلی این مساله این واقعیت است که همچنان طرفین راه حل سیاسی جایگزینی برای برجام متصور نیستند. راهحلهای جایگزین مثل تهاجم نظامی یا فشار بیشتر بر ایران پرهزینه هستند و مقبولیت اندکی هم در محیط بینالملل کنونی دارند. چه برای ایران و چه برای آمریکا هر جایگزینی به غیر از برجام راه حلی به مراتب پر هزینه تر از هزینه های سازش در درون سازوکار برجام است. این واقعیت استراتژیکی است که باعث شده است فضای سیاسی را همچنان به نفع استمرار مذاکرات برای احیای برجام حفظ کند با وجود اینکه طولانی شدن مذاکرات نشان میدهد که اختلافات جدی است.
استاد مطالعات خاوریانه دانشگاه کاتولیکا در پاسخ به این سوال که جوزپ بوررل از وزیر امور خارجه خواسته است که مورا سفری به ایران داشته باشد و گفته شده معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سفر روز سهشنبه از تهران خواهد خواست که از موضوع خروج سپاه از لیست سیاه صرف نظر کرده و آن را به مذاکرات دیگری موکول کند، آیا چنین پیشنهادی یا پیشنهاد مشابه میتواند گره مذاکرات را باز کند، گفت: در حقیقت سوال کلیدی الان این است که با توجه به بحران اوکراین و تحولاتی که در سطح بینالمللی اتفاق افتاده است، کفه ترازو به کدام سمت سوق پیدا خواهد کرد؟ آیا تحقق سریعتر برجام چیزی است که منافع بازیگران دخیل در برجام را بیشتر تامین میکند یا ارزش برجام را کاهش خواهد داد و بحران بزرگتری مانند اوکراین طبیعتا برجام را در سایه خودش کماهمیتتر خواهد کرد؟ به نظر من واقعیت قضیه این است که تا حدی میتواند از یک زاویهای گفته شود که یک بحران بزرگتر بینالمللی در سطح قدرتهای بزرگ، برجام را به سایه برده است اما حقیقت قضیه این است که برجام به دلیل تاثیر عمدهای که در ساختار نظم امنیتی حوزه خلیج فارس خواهد داشت و به دلیل اینکه نقش انرژی در حوزه خلیج فارس بار دیگر و نقشی که حوزه خلیج فارس در تامین امنیت انرژی جهانی اکنون مجددا بازی خواهد کرد تا سالهای آینده به دلیل بحرانی که در حوزه اروپا شکل گرفت، این باعث میشود که هزینههای ناامنی در خلیج فارس به مراتب برای بازیگران اروپایی و آمریکا بالاتر برود.
تحولات جنگ اوکراین ارزش استراتژیک برجام را برای اروپا بالا برده است
وی افزود: به عبارت سادهتر اگر بخواهم بگویم تحولات جنگ اوکراین به نوعی ارزش استراتژیک برجام را بالا برده است، به این دلیل که وابستگی، امنیت انرژی در اروپا را به حوزه خاورمیانه و خلیج فارس افزایش داده و حساسیت امنیت انرژی اروپا را به ناامنی در خاورمیانه بالا برده است. بنابراین اروپاییها برای پیشگری از این موضوع یک ضرورت اجتنابناپذیر و یک نفع استراتژیک را از امضای توافق در این وضعیت خواهند داشت. این تنها به معنی ورود نفت ایران به بازار نیست بلکه ثبات بازار از طریق دسترسی امن نفت و گاز و میعانات به بازارهای جهانی از جمله بازارهای اروپاست.
وی ادامه داد: شما درنظر بگیرید که هر راه حل جایگزینی برای برجام لزوماً به معنای افزایش تنش در منطقه خاورمیانه و به ویژه خلیج فارس است، چه اگر سناریو جنگ یا درگیری نظامی با ایران را فرض کنیم و چه افزایش فشارها به ایران را در نظر بگیریم که طبیعتا ایران هم همانطور که در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ مشاهده کردیم، واکنشهای خاص خودش را به این موضوع خواهد داشت که میتواند ثبات خلیج فارس را تحتالشعاع قرار داده و احتمالا کاهش دهد. بنابراین تمام این محاسبات باعث شده است که ارزش استراتژیک برجام به ویژه برای بازیگران اروپایی به واسطه جنگ اوکراین افزایش پیدا کند، در حقیقت ریسکهای درگیر نشدن در یک بحران بزرگ بینالمللی یا حداقل بگوییم بحران منطقهای دیگر در این وضعیت مسالهای است که به نظر من امروز مورد توجه اروپا است.
باید به محدودیتهای اروپا در تاثیرگذاری بر ساختار سیاسی آمریکا توجه داشت
این تحلیلگر سیاست خارجی گفت: در عین حال باید این را هم در نظر گرفت که این یک منفعت جدید برای بازیگران اروپایی میتواند تفسیر شود ولی در عین حال سیاستمداران ایرانی هم این مساله را میدانند ولی خود این ارزیابی به نظرم میتواند یک جاهایی نتیجه معکوس در سرعت عمل دستیابی به برجام داشته باشد. اگرچه مزیت برجام برای بازیگران اروپایی امروز بیشتر از قبل است، علاوه بر ابعاد منع اشاعه سلاحهای اتمی، ابعاد عینی اقتصادی هم این بار برای اروپاییها هم خواهد داشت اما همچنان به معنای این نیست که حتی بازیگرهای اروپایی هم حاضر هستند به هر قیمتی توافق را بپذیرند. از طرف دیگر و مهمترین نکته این است که باید محدودیتهای اروپا در تاثیرگذاری در ساختار سیاسی آمریکا توجه داشت، اروپاییها بازیگرانی نیستند که بتوانند در ساختار سیاسی آمریکا تاثیری بگذارند و این نفع جدید برجام بعد از بحران اوکراین برای اروپا لزوماً برای آمریکا نفع جدیدی ایجاد نخواهد کرد.
بین آمریکا و اروپا برداشت یکسانی درمورد نفع احیای برجام وجود ندارد
وی افزود: به عبارت دیگر اگرچه بحران اوکراین میتواند برای اروپا از توافق، نفع جدیدی را ایجاد کند اما لزوما این مساله برای آمریکاییها صدق نمیکند و آمریکاییها نفع مستقیمی از احصاء برجام در بحبوحه بحران اوکراین نمیبینند. بنابراین اختلاف ارزیابی بین اروپا و آمریکا خودش یک مساله برای ایران است به این خاطر که بین آمریکا و اروپا هم برداشت یکسانی درمورد نفع احیای برجام وجود ندارد.
پیشنهاد مورا مبنی بر موکول کردن مذاکره درمورد سپاه به آینده بعید است مورد پذیرش تهران واقع شود
مدیر طرح امنیت منطقهای دانشگاه اتحادیه اروپا گفت: برای رئیسجمهور در وضعیت فعلی، برجام فقط در غالب یک استراتژی در دولت ایشان دیده نمیشود بلکه در واقع نوع عمل آقای رئیسی در نسبت با مذاکرات اتمی و برجام میتواند آینده سیاسی ایشان را هم تاحدود زیادی تحت تاثیر خودش قرار دهد. به هرحال انتقاداتی که به دولت قبل وارد بود فکر میکنم هر دولتی را که بعد از آقای روحانی آمده به نوعی نسبت به امضای توافق محتاط میکند. پذیرش توافقی که منافع نهادهای نظامی را در نظر نگیرد، مشکل است. بنابراین من بعید میدانم که با توجه به تحولات داخلی سیاسی ایران، پیشنهاد آقای مورا مبنی بر موکول کردن مذاکره درمورد سپاه به آینده مورد پذیرش تهران واقع شود.
کنار گذاشتن اختلاف کشورها در یک پروسه تدریجی، گام به گام و موضوع به موضوع است
دیوسالار در پاسخ به این سوال که گفته میشود که برجام را نمیتوان در چارچوبی جدای از رابطه جامع میان ایران و آمریکا بررسی کرد و این شاید تنها با مذاکرهای برای کاهش تنش در تمام حوزهها امکانپذیر باشد که مذاکره در حوزه منطقه نیز از آن جمله است، آیا میتوان با تکیه بر خط قرمزهای ایران، پای در مسیر کاهش تنش با ایالات متحده نهاد، گفت: درخصوص بحث اینکه مذاکرات در چه فرمتی باید شکل بگیرد؟ در یک قالب وسیعتر یا صرفاً در موضوع هستهای؟ من فکر میکنم که واقعیتهای تاریخی به ویژه نمونههای موفقی که در سطح دنیا در زمینه نظم امنیتی ساخته شده و در واقع کشورها توانستند اختلافات امنیتی خودشان را کنار بگذارند، در همه موارد یک پروسه تدریجی، گام به گام و موضوع به موضوع بوده است.
وی ادامه داد: در حقیقت ایده اینکه که البته خیلی هم مورد توجه کشورهای عربی قرار گرفته بود، این ایده است که یک توافق داشته باشیم یا یک برنامه گفتوگو داشته باشیم که در طی آن تمام موضوعات اختلافی حل و فصل شود و به نتیجه برسد، یک رویکرد غیرواقع بینانه است و تحقق آن به نظرم با واقعیت های دنیای سیاسی و دنیای امنیت بینالملل منطبق نیست. به دلیل اینکه کشورها همزمان نمیتوانند در حوزه مسائل دفاعی خودشان در تمام جنبهها مذاکراتی را انجام دهند و تعهدات بینالمللی را بپذیرند. این یک پروسه تدریجی است که در طی آن شما با حل برخی از اقدامات، به کسب اعتماد بیشتر دست یافته و بعد از کسب اعتماد بیشتر وارد فاز بعدی گفتوگوها میشوید.
منظور از گفتوگوهای دفاعی نابودی ظرفیتهای دفاعی نیست
وی افزود: اما مساله این است که آیا اساساً وارد فاز گفتوگو شدن با آمریکا و کشورهای دیگر منطقه به معنای فروش یا از دست دادن قدرت دفاعی کشور است؟ به اعتقاد من چنین چیزی نیست. ما اگر برای مثال به دوره جنگ سرد برگردیم و مذاکرات میان آمریکا و روسیه را نگاه کنیم، در حالی که هر دو کشور مجموعه تمام مذاکرات خلع سلاح استراتژیک که در دوره جنگ سرد بین این دو کشور اتفاق افتاد، دو طرف وارد گفتوگوهای دفاعی و گفتوگوهای مشخص در مورد تسلیحات نظامی خودشان میشوند، اما هدف این گفتوگوها از بین بردن توان دفاعی یک طرف یا به صفر رساندن توان دفاع یک طرف و دادن همه امتیازها به طرف مقابل نیست، بلکه هدف این است که درواقع یک موازنه میان توان دفاعی کشورها ایجاد شود و اساساً ساخت قدرت دفاعی در نهایت هدفش این است که شما به این موازنه در سطح منطقهای برسید تا کسی به شما حمله نکند. بنابراین من فکر میکنم مذاکرات دفاعی در سطح منطقه بین ایران و کشورهای عربی و بین ایران و آمریکا بخشی از پروسه ساخت قدرت دفاعی ایران، نه به معنای فروش یا از بین بردن یا کاهش قدرت دفاعی کشور است.
وی افزود: در واقع منظور از گفتوگوهای دفاعی این نیست که شما وارد یک پروسهای شوید که در طی آن پروسه ظرفیتهای دفاعی خودتان را از دست بدهید یا هرچه که تاکنون ساختید را بفروشید یا ازبین ببرید. بلکه منظور این است که وارد یک پروسهای شویم که طی آن یک تعادل میان قدرت دفاعی ما و قدرت دفاعی بقیه بازیگران ایجاد شود. برای حل این موضوع ما باید درمورد دکترین دفاعیمان، در مورد شیوهای که میخواهیم از کشور خودمان دفاع کنیم با همسایگان صحبت کنیم، به عبارت دیگر گفتوگو های دفاعی و امنیتی مثلا با عربستان یک بخش اجتناب ناپذیر از ساخت قدرت دفاعی و ساخت امنیت ملی برای ما است، به این دلیل که ما تنها از این طریق میتوانیم نگرانیهای طرف عربستان را کاهش دهیم و آن ها را مجاب کنیم که بخشی از زرادخانه خودشان را کاهش دهند یا بخشی از قدرت هوایی را که به سرعت دنبال ساخت آن هستند ، به دنبال ساخت آن نروند. بنابراین عرض من این است که دیپلماسی دفاعی که بخشی از آن مذاکره و گفتوگوهای دفاعی با دشمنان و رقبای منطقهای ما است، به موازات ساخت قدرت موشکی و قدرت دفاعی دیگر؛ این توانایی تامین کننده امنیت ملی ایران است و قابلیت این را ندارد که ما از آن صحبت کنیم که باید حذف شود.
وی ادامه داد: من فکر میکنم برجام باید به عنوان گامی در این مسیر دیده شود و در ادامه آن ما با علم به اینکه قرار نیست در قالب مذاکرات دفاعی و مذاکره در مورد دکترینهای دفاعی خودمان امتیازی را به طرف دیگری بدهیم، بلکه قرار است دیگران را توجیه کنیم و توضیح دهیم که به علتی ما به دنبال مجموعهای از تسلیحات میرویم و به چه دلیل به دنبال مجموعهای از تسلیحات نمیرویم و کجاست که بین قابلیتهای ما و طرف مقابل یک موازنه در این حوزهها میتواند برقرار شود. بهنظرم گفتوگوهای منطقهای و گفتوگو با آمریکا هم ضرورت دارد و این نه به معنای تسلیم است نه به معنای از دست دادن ظرفیتهای دفاعی کشور است که به تاکنون ساخته شده است بلکه به معنای تحکیم ظرفیتهای دفاعی کشور به کمک دیپلماسی دفاعی است.
این استاد دانشگاه گفت: بخشی از خط قرمزهایی که ما گاهی در مذاکرات با دشمنان یا رقبای منطقهای خود وضع میکنیم در حقیقت فرصتهای کنترل تهدید از طریق دیپلماسی را از ما میگیرد. راهکار هوشمندانه این است که بدون اینکه گفتوگوهای مثلا موشکی با دفاعی به معنای محدود کردن توان دفاعی ایران تفسیر شود، این گفتوگوها باید به معنای تلاشی برای توافق بر روی یک موازنه قوای منطقه ای تفسیر شود.
منبع: ايلنا
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0